چگونه احساسات مان را بهتر درک کنیم؟ - مجله سرگرمی

خبرنگاران| احساسات نشان دهنده اتفاقاتی است که درون شما رخ می دهند. روش های مختلفی برای شناخت احساسات درونی وجود دارند و باید با توجه به شخصیت خود مناسب ترین روش را انتخاب کنید. برخی افراد راجع به احساساتشان با دیگران حرف می زند و برخی آن ها را می نویسند؛ اما گاهی برای شناخت عمیق احساسات، بهتر است از چند روش استفاده کرد. در ادامه چند روش را توضیح می دهیم که می توانید برای شناخت واقعی احساساتتان درباره افراد، مکان، اتفاقات و هر چیز دیگری از آن ها بهره ببرید.

به گزارش خبرنگاران، شناخت احساسات اولین گام برای زندگی عاطفی سالم است، در واقع مطلعی از احساسات اولین گام تغییر است.

ما عادت نموده ایم طبق الگوی خاصی فکر کنیم به گونه ای که از افکار و رویاهایمان مطلع نیستیم. به رویا ها و افکارتان توجه کنید و آن ها را به بخش مطلعانه ذهنتان منتقل کنید، این کار باعث می گردد به چیز های زیادی درباره خودتان و روابطتان پی ببرید مثلاً چه چیز هایی را دوست دارید یا متنفر هستید. برای چند ماه افکار و رویاهایتان را بنویسید این کار باعث می گردد الگو های ذهنی تان را بشناسید و آن ها را به سطح بالاتری از مطلعی برسانید.

استرس و خشم دو احساسی هستند که در محیط کار زیاد با آن ها روبه رو می شویم؛ یا می توان گفت که از این دو واژه بیشتر استفاده می کنیم. با این حال، معمولا از این دو احساس برای ماسک زدن روی احساسات عمیق تر که به ظرافت و دقت بیشتری برای توصیف شان احتیاج است، استفاده می کنیم؛ بنابراین به مراحل بالاتری از مهارت عاطفی (Emotional Agility) می رسیم. حالا داشتن قابلیت انتقادی، ما را قادر می سازد تا در تعامل با خود و دنیا به پیروزیت بیشتری برسیم. (دکتر دیوید در کتاب Emotional Agility: Get Unstuck, Embrace Change, and Thrive in Work and Life به صورت مفصل به این موضوع پرداخته است.)

بله، احتمالا نینا عصبانی است، اما اگر او ناراحت هم باشد چه؟ ناراحتی از پیروز نبودن پروژه، یا شاید مضطرب بودن از شکستی که آیندهٔ او و شغلش را به خطر بیندازد. با وجود احسان که مدام در کلام او می پرید، آن حس اضطراب کاملا موجه به نظر می رسد. چرا آن پروژه پیروز نبود؟ حالا چه چیزی در انتظار شغل نینا خواهد بود؟ تمام این احساسات منجر به قوی شدن حس خشم او می گردد، اما همه آن ها حس های جداگانه ای هستند که نینا باید آن ها را از هم تشخیص دهد.

اگر چیزی که پشت استرس شهاب پنهان شده، عدم اطمینان او به انتخاب درست شغلش باشد چه؟ قبلا روز های طولانی بسیار لذت بخش بودند، چرا این حس دیگر تکرار نمی گردد؟ او قطعا استرس دارد، اما چه چیزی پشت این استرس است؟

این سؤال ها دنیایی از احتمالات را برای پاسخ به موارد نینا و شهاب باز می نماید. ما هم مثل آن ها به کلمات دقیق تری برای احساسات احتیاج داریم؛ نه تن ها به خاطر دقیق تر بودن، بلکه تشخیص اشتباه احساسات مان، منجر به واکنش اشتباه ما خواهد شد. اگر فکر کنیم که احتیاج باشد خشم مان را بروز دهیم، ممکن است با مطلع بودن به نارضایتی یا اضطراب خود، رویکرد متفاوت تری را پیش بگیریم.

تحقیقات نشان می دهد زمانی که افراد نمی توانند احساسات شان را شناسایی و تصدیق نمایند، کمی ضعیف تر به نظر می رسند و نشانه های فیزیکی استرس (مثل سردرد) را تجربه می نمایند. انکار احساسات هزینه های زیادی خواهد داشت. برعکس، رسیدن به کلمات درست این اجازه را به ما می دهد تا در موقعیت های سخت، مسئلهٔ اصلی را ببینیم و درک کنیم. با این کار، شناسایی مشکل اصلی و پیدا کردن راه چاره برای مقابله با آن، واضح تر رخ خواهد داد.

سه روش برای تشخیص دقیق تر و صحیح احساسات

اگر در حال تجربهٔ حسی شدید هستید، برای چند دقیقه به نامیدن آن حس فکر کنید. اما زیاد وقت نگذارید؛ وقتی حس تان را شناسایی کردید، سعی کنید دو کلمهٔ دیگر برای توصیف آن پیدا کنید. احتمالا از گستردگی حس تان یا آشکار کردن حس عمیق تری که در زیر حس اصلی پنهان بوده، شگفت زده خواهید شد.

لیست کلمات مشابه در هر حس را در جدول زیر می بینید. قطعا با تحقیق بیشتر روی گوگل یا دیگر روش ها، به کلمات بیشتری دست پیدا خواهید کرد.

از قلم نیاندازید که در کنار شناسایی احساسات منفی، این کار را در خصوص احساسات مثبت نیز انجام دهید. مثلا توانایی صحبت دربارهٔ هیجان زده بودن شما برای کار جدید (نه تنها پرتنش بودن) یا خوش بینی نسبت به یکی از همکاران تان (نه تنها گفتن او آدم خوبی است)، به شما یاری می نماید تا افکارتان را برای نقش یا رابطهٔ جدید به بهترین شکل نظم دهید.

حتی زمان هایی که احساسات ما زیاد شدید نیستند، مستعد پذیرفتن تعاریف پایه مثل خشمگین یا تحت استرس هستیم. مثالی از یکی از مراجعان دکتر دیوید که در ازدواجش دچار مشکل شده بود را مرور می کنیم. علی اغلب همسرش را عصبی توصیف می کرد و خودش نیز نسبت به عصبانیت او، زیاد عصبی می شد. اما طبق جدول بالا، هر کدام از احساسات می تواند در شکل های متفاوتی بروز کند. وقتی دکتر و علی به دنبال کلمات دیگر برای احساسات همسر او بودند، این مراجعه نماینده متوجه شد که گاهی همسرش تنها دلخور و یا بی تاب بوده است. این دیدگاه روابط آن ها را متحول کرد چرا که علی متوجه شد همسر او همواره عصبانی نبوده است. این بدین معنی بود که او می توانست به هر حس خاص همسرش بدون عصبانی شدن خودش، واکنش متفاوتی نشان دهد. همین طور، این مسأله به درک بهتری از خود فرد که آیا واقعا عصبانی است یا حسی مثل ترش رویی، حزن، وحشت زدگی، شادی یا خوشنودی را تجربه می نماید، مهم است.

همان طور که احساسات تان را برچسب می زنید، به آنها از 1 تا 10 امتیاز دهید. هر حس را چقدر عمیق احساس می کنید؟ این حس چقدر ناگهانی یا شدید است؟ آیا این حس شما را به استفاده از کلمات متفاوتی وادار می نماید؟

جیمز پنه بیکر (James Pennebaker) دربارهٔ ارتباط میان نوشتن و پردازش احساسات، حدود 40 سال تحقیق انجام داده است. آزمایش های او نشان می دهد کسانی که دربارهٔ احساسات شان می نویسند، از سلامت ذهنی و فیزیکی بیشتری برخوردار هستند. علاوه بر این، در تحقیق جدیدی دربارهٔ کارمندانی که از کار بیکار شده بودند تعیین شد کسانی که به کاوش در احساس حقارت، خشم، اضطراب یا مسائل رابطه شان پرداخته اند، شانس استخدام دوباره شان نسبت به کسانی که احساسات شان را سرکوب نموده اند، سه برابر بوده است.

همچنین این تحقیقات نشان داد کسانی که احساسات شان را مکتوب نموده اند، پس از مدتی بینش وسیع تری پیدا کردند و خواهان کشف معنی هر حسی که تجربه می کردند بودند. آن ها با جملاتی مثل من یاد گرفتم، من متوجه شدم، دلیل اینکه، فهمیدم و حالا می فهمم به درک بهتری از احساسات شان رسیده اند. پروسهٔ نوشتن باعث رسیدن به بینش جدید و درک بهتری از احساسات شان و رسیدن به مفهوم تعیین تری شده است.

به این تمرین برای بازتاب احساسات هنگام نوشتن شان توجه کنید. می توانید این تمرین را هر روز انجام دهید، اما این روش برای مواقعی که جنجال عاطفی تجربه می کنید یا در موقعیت مشکل یا تغییر بزرگی قرار گرفته اید، کاربردی تر خواهد بود. همچنین اگر موقعیت سختی را پشت سر گذاشته اید، اما فکر می کنید هنوز به آنالیز بیشتری احتیاج دارید، باز هم می توانید این تمرین را انجام دهید.

• 20 دقیقه زمان روی تایمر تعیین کنید،
• با استفاده از قلم و دفتر یا در لپ تاپ، درباره، تجربه های احساسی تان در هفته، ماه یا سال گذشته بنویسید،
• نگران بی نقص نوشتن یا قابل خواندن نوشته هایتان نباشید: هرکجا که ذهن تان شما را می برد بروید،
• در انتها، احتیاجی به نگهداری نوشته هایتان نیست؛ نکتهٔ این کار این است که این افکار حالا بیرون از ذهن تان و روی یک کاغذ یا یک سند دیجیتال است.

زمانی که خواهان درک احساسات دیگران هستید نیز می توانید این سه کار را انجام دهید: وسیع کردن لغات، مطلعی نسبت به شدت هر حس و نوشتن آنها. همان طور که در مثال علی و همسرش دیدیم، همان قدر که ممکن است در تشخیص احساسات خودمان دچار اشتباه شویم، احتمال برداشت نادرست از احساسات دیگران و عواقب پیچیده ٔ آن نیز زیاد است. با درک بیشتر احساسات ظریف طرف مقابل مان، می توانیم واکنش مفیدتری نسبت به آن ها داشته باشیم.

زمانی که فهمیدید چه حسی دارید، مطلعی و تشخیص بهتری از هر حس را تجربه خواهید کرد. اگر نینا متوجه ناراحتی و تأسف دربارهٔ پروژهٔ شکست خورده اش (به همراه اضطرابی که از تأثیر آن روی شغلش دارد) گردد، بسیار سازنده تر از خشم او نسبت به احسان و کوشش برای برخورد با او خواهد بود. اگر شهاب نیز متوجه استرس شغلی خود گردد، می تواند به جای گیر کردن در کار های همیشگی که شب ها به خانه می آورد، برنامه ریزی فکر شده تری را برای آینده اش آغاز کند.

georgiaro.ir: گرجستان: سفری به کشور زیبایی ها

russiaro.ir: روسیه: سفر به کشور پهناور تزارها، مسکو، سن پطرزبورگ، سوچی و کازان